راهکارهایی برای کمک به بازندگان جهانی سازی

پیروزی احزاب مخالف مهاجرت و جهانی‌سازی در انتخابات اخیر آلمان و اتریش، بازتابی از به اوج رسیدن موج پوپولیسم بود و پیام دشمنی با خارجی‌ها را در میان کسانی که از وضعیت موجود ناراضی هستند، بیش از پیش منتقل کرد. این پیام را از موضع‌گیری خشمگینانه‌ دونالد ترامپ نسبت به «پیمان تجارت آزاد آمریکای شمالی» (NAFTA)، نیز می‌توان دریافت کرد. بر اساس این پیمان که در سال ۱۹۹۴ منعقد شد، راه برای تجارت آزاد میان کانادا، آمریکا و مکزیک گشوده می‌شد. از زمان روی کار آمدن رییس جمهور جدید آمریکا، دونالد ترامپ اعلام کرد که از این پیمان نیز خارج خواهد شد تا بتواند اقتصاد کشورش را بیش از پیش حمایت کند.

مجله اکونومیست معتقد است، روشهایی که به بستن درهای کشورها به سوی سایرین منجر میشوند، علاج کار نیستند. انحلال NAFTA به کارگران سطح پایینی که حتی از ترامپ حمایت می‌کردند، آسیب می‌زند. سختگیری در مورد مهاجرت، هیچ تاثیری در بهبود شرایط اقتصادی شرق آلمان که ۲۰ درصد رای‌دهندگان آن از حزب راست‌ افراطی حمایت کرده بودند، ندارد. مشکل اینجاست که ماهیت سیاست‌های پوپولیستی که موجب تخریب خود سیستم می‌شوند، باعث از بین رفتن جذابیت آنها نمی‌شوند.

تئوری اقتصادی می‌گوید مناطق فقیرتر (و ارزان‌تر) با جذب سرمایه‌گذاری، قابلیت رشدی سریعتر (نسبت به مناطق توسعه یافته) دارند و این مساله باید موجب شود تا نابرابری‌های جغرافیایی از بین بروند. این واقعیت در قرن بیستم به کاهش شکاف درآمد در ایالت‌های مختلف آمریکا و کشورهای اروپایی انجامید. روندی که اکنون متوقف شده است. امروز مکان‌های متمول خودشان را از مناطق فقیرتر جدا می‌کنند.

این واگرایی جغرافیایی عواقب چشمگیری خواهد داشت. کودکان پسر که در چلسی لندن به دنیا می‌آیند، حدود ۹ سال بیشتر از کودکانی عمر می‌کنند که در منطقه ساحلی بلک‌پول، با پایین‌ترین سطح استاندارد سلامت در انگلستان، به دنیا می‌آیند. برای کسانی که در مناطقی با مشکلات اقتصادی بیشتر به دنیا می‌آیند، فرصت‌ها محدودتر است. اگر کل شهروندان آمریکا طی ۵۰ سال گذشته در مناطقی با بهره‌وری بسیار بالا به دنیا می‌آمدند، اقتصاد این کشور الان دو برابر سرعت فعلی رشد داشت.

این واگرایی نتیجه شکل‌گیری نیروهای بزرگ است. شرکت‌هایی که بزرگ‌ترین منابع داده را دارند، قادرند بهره‌وری ماشین‌آلات خود را به طرز موثرتری افزایش دهند؛ شبکه‌های اجتماعی‌ای که همه افراد در آنها حضور دارند، برای کاربران جذاب‌تر از شبکه‌هایی هستند که کاربران کم‌تری دارند. بورس‌های اوراق بهادار که تعداد بسیار زیادی از سرمایه‌گذار دارند، طبیعتا در جذب سرمایه بیشتر پیشروتر خواهند بود. نتیجه اینکه، در دنیا، تعداد بسیار کمی شرکت غول‌آسا در تعداد محدودی شهر وجود خواهند داشت. مابقی همه از قافله عقب خواهند ماند.

از سوی دیگر، با وجودیکه نابرابری‌های منطقه‌ای افزایش می‌یابد، افراد کمتری میل به مهاجرت پیدا می‌کنند. برای مثال، جوانانی که قبلا برای یافتن شغل به شهرهای دیگر سفر می‌کردند، اکنون ترجیح می‌دهند برای کاهش هزینه‌های مسکن در کنار والدین خود بمانند. مادر و پدربزرگ‌ها با سرپرستی از نوه‌هایشان، می‌توانند هزینه مهدکودک یا پرستار را نیز کاهش دهند. به اعتقاد مجله اکونومیست یک راهکار برای مقابله با این عدم توازن، افزایش جابه‌جایی است. مکان‌هایی که گردش نیروی کار در آنها بیشتر است می‌توانند اقدامات بیشتری برای ساخت مسکن و زیرساخت‌ها انجام دهند.