این روزها این سوال در محافل کاری و آکادمیک مطرح است که اگر تکنولوژی اطلاعات به سرعت در حال پیشرفت است، چرا رشد بهرهوری کند شده است؟ این سوال که در دهههای ۸۰ و ۹۰ میلادی هم مطرح بود، بار دیگر در سالهای اخیر به داغترین موضوع اقتصادی بدل شده است. این در حالی است که طرفداران تکنولوژی متقاعد شدهاند یادگیری ماشینی و هوش مصنوعی به زودی خیلیها را بیکار خواهند کرد.
خیلی از اقتصاددانان فکر میکنند افزایش بهرهوری به این زودیها اتفاق نمیافتد. تاریخ معاصر این بدبینی را تایید میکند. از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۴ بازده کاری در هر ساعت، به صورت میانگین سالانه ۲.۵ درصد رشد داشت. از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۶ این سرعت رشد تنها یک درصد بوده است. در میان هفت کشور ثروتمند دنیا سرعت رشد بهرهوری از این هم پایینتر است. مجله اکونومیست برای توضیح این تغییر مینویسد، بحران مالی سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ باعث شد شرکتها سرمایهگذاری برای افزایش بهرهوری را به تاخیر بیندازند.
برخی دیگر از کارشناسان، نظر کاملا مخالفی دارند. اشاره آنها به دستاوردهای اخیر روباتها در تشخیص الگوها است. مثلا روباتها در تشخیص تصویر که برای تکنولوژی مورد استفاده در اتوموبیلهای خودران لازم است، خیلی بهتر از انسان عمل میکنند. پیشبینی این کارشناسان این است که چنین پیشرفتهایی در نهایت به تغییر ساختار گسترده مشاغل منجر میشود و بر کار نیروی کار ماهر و غیرماهر به یک اندازه تاثیر میگذارد.
اساتید و کارشناسان، به دنبال پیدا کردن اثر اتوماسیون بر اقتصاد هستند و پیشرفتهای تکنولوژیک را به دو دسته تقسیم میکنند: اول اینکه اتوماسیون باعث کاهش سطح دستمزدها و اشتغال میشود و دوم اینکه ایجاد وظایف و نقشهای شغلی جدید، میتواند اقبال نیروی کار را برای اشتغال بیشتر، احیا کند.
به هر حال، این نظرات متناقض، روی نظریههای بهرهوری هم تاثیر میگذارند. ریسکی که در نهایت وجود دارد این است که اگر روی آموزش سرمایهگذاری کافی صورت نگیرد، تکنولوژی باعث میشود کارکنانی که مهارتهای کاری چندان مهمی ندارند، در پیدا کردن کار با مشکل مواجه شوند. اگر حق با کارشناسانی باشد که نسبت به بهرهوری خوشبین هستند، مشکل اصلی دنیا تعداد شغلهای موجود نخواهد بود، بلکه مشکل در کیفیت آنها است.
برگرفته از: The Economist