دلایل خوب زیادی وجود دارند که یک جوان را متقاعد به دانشگاه رفتن کنند. رشد فکری، فرصتهای شغلی و سرگرم شدن. در حدود نیمی از دانشآموزانی که در کشورهای ثروتمند از مدرسه فارغالتحصیل میشوند، تصمیم می گیرند به دانشگاه بروند و این درصد در کشورهای فقیرتر نیز در حال افزایش است.
اما مساله این است که روی آوردن هر چه بیشتر جوانان به مدرک گرفتن، هم بازدهی کمتری برای خودشان دارد و هم برای دولتها. امروزه بسیاری از جوانان با طولانیتر کردن مدت تحصیل برای دستیابی به مدارک عالیه، ورود خود به بازار کار را به تاخیر میاندازند. در کره جنوبی که حدود ۷۰ درصد نیروی کار جوان دارای مدرک دانشگاهی است، نیمی از جمعیت بیکار را فارغالتحصیلان دانشگاه تشکیل میدهند. به همین دلیل، بسیاری از دانشجویان علاوه بر پول خودشان، هزینهای را که مالیاتدهندگان برای یارانه تحصیل آنها میپردازند، به هدر میدهند.
درست است که برخی مشاغل به مهارتها و شایستگیهای خاصی نیاز دارند، اما مدرک دانشگاهی همیشه بهترین معیار برای مهارتها و دانش مورد نیاز برای یک شغل نیست. در کشورهای ثروتمند، یک سوم افرادی که وارد دانشگاه میشوند، هیچگاه به فارغالتحصیلی نمیرسند. این دانشجویان شهریه میپردازند و درآمدهای خود را صرف درس خواندن میکنند، اما در آینده شاهد افزایش درآمد خود نیستند. بسیاری از افرادی که دوران مدرسه را تمام میکنند، در مورد ارزشهای احتمالی دانشگاه دچار گمراهی میشوند.
برای جلوگیری از این اتفاق، دولتها باید بعد از اتمام مدرسه، گزینههای بیشتری را در اختیار جوانان قرار دهند و در روند استخدامها تجدید نظر کنند.
همچنین باید روشهای متنوعی در اختیار افرادی که مدرسه را تمام میکنند قرار بگیرد تا مهارتهای شغلی به دست آورند و بتوانند قابلیت اشتغال به کار خود را در بخش خصوصی نشان دهند. اگر سختگیریهای مدارس بیشتر شود، کارفرمایان راحتتر میتوانند به توانایی فارغالتحصیلان اعتماد میکنند و کمتر به مدرکگرایی اصرار میورزند. دورههای کوتاه مدت که با تجربیات عملی توسط کارفرماهای بزرگ در حوزههای پر طرفداری مثل فناوری اطلاعات برای جوانان ارائه میشوند، تا کنون نمونههای موفقی را به نمایش گذاشتهاند.
برگرفته از: The Economist