پیری جمعیت ژاپن و تحول الگوهای مصرف و سرمایهگذاری
دادههایی که دولت ژاپن اخیرا منتشر کرده نشان میدهد کاهش جمعیت و پیر شدن مردم در این کشور اکنون از مرزی عبور کرده که بازگشت به شرایط قبل را غیرممکن کرده است. تعداد مرگ و میرها در ژاپن به میزان ۱۰۰۰ نفر در روز بیشتر از تولدها شده است. مجله اکونومیست مینویسد، تا زمانی که مشعل المپیک در سال ۲۰۲۰ در توکیو روشن شود، ۸۴۲ هزار نفر دیگر از جمعیت این کشور کم میشود. بیش از ۱۴ درصد ژاپنیها در آن موقع بیشتر از ۷۵ سال سن دارند.
وضعیت ژاپن به عنوان پیرترین جامعه در دنیا و سرعت کاهش جمعیت آن، سالها مورد توجه بازارهای مالی بوده است. اما آمار کاهش جمعیت روزانه ۱۰۰۰ نفری، تمرکز سرمایهگذاران و استراتژیستهای بازار را بر این موضوع بیشتر میکند. به عنوان مثال، دولت برای ایجاد مکانیسمی که در آن یک راننده بتواند دو برابر بیشتر از حد نرمال بار جابهجا کند، اخیرا به شرکت Seino که بزرگترین شرکت حملونقل این کشور است، اجازه داده از یک کامیون عظیم دوواگنه که قبلا تردد آن در جادههای باریک ژاپن ممنوع بود رونمایی کند.
خلاقیت را از هنرمندان بیاموزید.
«اگر نیاز مادر نوآوری است، کنجکاوی قطعا پدر آن است»، این جملهای است که ویل گمپرتز (Will Gompertz) در ابتدای فصل سوم کتاب «مانند یک هنرمند فکر کنید» میآورد.
اگر بخواهیم منصفانه نگاه کنیم احتمالا هیچ حرفه دیگری را نخواهیم یافت که نوآوری و خلاقیت در آن به اندازه هنر لازم به نظر برسد. در حقیقت اگر در هنر به اندازه کافی خلاق نباشید، خود به خود از بازی حذف خواهید شد. آقای ویل گمپرتز که نویسنده، روزنامهنگار و کارشناس هنری است، سعی میکند در این کتاب طرز فکر هنرمندان را به کارآفرینان معرفی کند. این طرز تفکر را با کارآفرینان موفق مقایسه میکند و معتقد است کارآفرینان موفق همان فاکتورهای شخصیتی را دارند که هنرمندان موفق دارا هستند و از سوی دیگر هنرمندان بزرگ را نیز میتوان از زاویهای دیگر بهعنوان یک فروشنده خبره در نظر گرفت که با زیرکی دریافتهاند برای فروش آثار خود باید چگونه فکر کنند.
او که سالهاست در زمینه تحلیلی هنر فعالیت میکند و بسیاری از برترین هنرمندان جهان را از نزدیک میشناسد، معتقد است، این هنرمندان در ناخودآگاه خود مانند یک کاسب فکر میکنند؛ یا بهتر است بگوییم، کاسبان و کارآفرینان موفق مانند یک هنرمند با فعالیت حرفهای خود برخورد میکنند. هنرمندان نیز در نهایت باید بتوانند آثار خود را به فروش برسانند و به همین دلیل باید راهی خلاقانه برای آن بیابند.آقای گمپرتز در مقدمه کتابش مینویسد، من تا کنون به هیچ هنرمندی برخورد نکردهام که نسبت به محیط اطراف خود بیتفاوت بوده باشد؛ آنها همیشه درباره چیزی کنجکاو هستند. آنها منتظر نمیشوند تا یک اثر سراغشان بیاید، بلکه به دنبال ایجاد یک اثر هستند.در ادامه کتاب که به یازده فصل تقسیم میشود، نویسنده شاخصههای مختلف هنرمندان را برمی شمارد. او معتقد است چنین شاخصههایی در همه افراد وجود دارد، اما هنرمندان (احتمالا بهدلیل ماهیت فعالیت خود) بیشتر از هر صنف دیگری به این شاخصههای خود بال و پر میدهند و آنها را توسعه میدهند.
مدیتیشن، روش منحصر به فرد خودروساز آمریکایی برای افزایش بهرهوری
کارکنان شرکت چنج (Chanje) لس آنجلس که خودروی ون برقی تولید میکند، ۲۰ درصد زمان کاری خود را به توسعه فردی و مدیتیشن منظم اختصاص میدهند.
خیلیها فکر میکنند وقت گذاشتن برای کارهایی مثل توسعه فردی میتواند باعث اختلال در کار شود. اما موسس و مدیر عامل چنج، برایان هانسل، میگوید بهرهوری نیروی کار در این شرکت در مقایسه با چهار شرکتی که قبلا و در طول ۳۰ سال فعالیتش به عنوان یک کارآفرین تاسیس کرده بود، بیشتر شده است. او معتقد است اگر ما انسانهای هوشیارتری باشیم و نسبت به خودمان و دیگران احساس وظیفه کنیم، میتوانیم عملکرد بهتری در کار داشته باشیم.
برای آقای هانسل این هوشیاری با سه ساعت مدیتیشن در صبح اولین روز کاری هفته به دست میآید. او شبها و همچنین در تعطیلات آخر هفته به ایمیلهای کاری جواب نمیدهد و تا میتواند از مرخصیهایش استفاده میکند و کارکنانش را تشویق میکند که همین کار را انجام بدهند. شرکت آنها سیاست مرخصی نامحدود را در پیش گرفته است.
سایه تاریک تصمیمهای سیاسی بر شکوفایی پتروشیمی آمریکا
تاسیسات جدید کارخانه پتروشیمی شورون فیلیپس (Chevron Philips) در هوستون آمریکا مقادیر انبوهی از اتان به دست آمده از گاز طبیعی را به اتیلن که عنصر مهم تولید پلاستیک است تبدیل میکند و این اتیلن برای تولید رزین پلاستیک استفاده میشود و به سراسر دنیا فروخته میشود. کارخانه شورون تاکنون ۶ میلیارد دلار صرف توسعه زیرساختهای تولید مواد شیمیایی کرده است.
یک دهه پیش چنین چیزی غیرقابل تصور بود. شرکتهای پتروشیمی در آمریکا از رقبای خود در خاورمیانه و چین که مواد اولیه ارزان و سرمایه یارانهای داشتند عقب مانده بودند و سالها روی کارخانههای محلی جدید سرمایهگذاری نمیکردند. کاهش رشد تقاضای جهانی مواد شیمیایی به دلیل بحران مالی، گران بودن مواد خام و نیروی کار در آمریکا و حجم سرمایه اشباعشده باعث تعطیلی تعدادی از این تاسیسات شد.