شیائومی و بر هم زدن قوانین کسب‌وکار

در سال ۱۹۸۷ وقتی لی جون (Lei Jun) به عنوان دانشجوی کامپیوتر کتابی در مورد استیو جابز را مطالعه می‌کرد، به خودش قول داد روزی مثل او شود. اگر همه چیز به خوبی پیش برود، آقای جون تابستان امسال با عرضه اولیه سهام (IPO) شرکتش، شیائومی، قدم بزرگی به سوی تحقق این رویایش برمی‌دارد. این عرضه اولیه سهام به ارزش ۵۰ تا ۷۵ میلیارد دلار، بزرگ‌ترین عرضه اولیه دنیا بعد از علی‌بابا در سال ۲۰۱۴ خواهد بود.  

شاید شیائومی در حال حاضر موفق‌ترین برند مصرفی چین باشد، اما از زمانی که فروش گوشی‌های هوشمند در سال ۲۰۱۰ را شروع کرده، دسته‌بندی کردن فعالیت‌هایش دشوار شده است.  

درست است که آقای جون گاهی اوقات مثل استیو جابز تیپ مشکی دارد، اما هیچ‌وقت مشخص نشده که آیا شیائومی همان اپل چین است یا بیشتر مثل سامسونگ، سونی، نوکیا یا حتی کاستکو که یک خرده‌فروش تخفیفی است، به نظر می‌رسد.

شیائومی با معیارهای آمریکایی برای عرضه عمومی هم‌خوانی ندارد، چون هم پراکنده فعالیت می‌کند، هم رشد مارپیچی دارد و هم مالکیت سهامش به شدت تحت کنترل است. کارشناسان این مدل را نمونه شرکت‌های «اخلال‌گر» چینی می‌دانند. شیائومی زاده محیطی است که در آن فعالیت می‌کند که در چین به معنی داشتن روسای همه‌کاره، قوانین مبهم، رقابت شدید، مجاورت با قطب صنعتی دنیا و تغییر سریع رفتار مصرف‌کننده است.

این شرکت به جز گوشی هوشمند، صدها محصول دیگر از جاروبرقی گرفته تا دوچرخه برقی را تولید می‌کند و حتی ۳۰ درصد مالکیت یک بانک را در اختیار دارد.

بین سال ۲۰۱۴ و ۲۰۱۷ وقتی حتی خیلی از شرکت‌های چندملیتی حتی نام ایالت اوتار پرادش را نشنیده بودند، این شرکت به بزرگ‌ترین فروشنده گوشی‌های هوشمند در هند تبدیل شد. فروش انواع کالاهای الکترونیکی مصرفی در این مدت سه برابر شد. در سال ۲۰۱۷ فروش شیائومی با افزایش ۶۸ درصدی مواجه شد.

آیا همه این اتفاقات می‌توانند توجیه‌کننده یک عرضه اولیه سهام موفق برای این شرکت باشند؟ شیائومی اعلام کرده در میانه یک بازآفرینی دیگر قرار دارد و می‌خواهد از یک شرکت سخت‌افزاری به یک شرکت اینترنتی تبدیل شود.

آقای جون نتوانسته اپل چین را ایجاد کند، اما اگر در عرضه عمومی شرکتش موفق باشد، لااقل در بر هم زدن قوانین موجود از استیو جابز تقلید کرده است.