نوشتن «بیانیه ماموریت» برای شرکتها اجباری نیست، اما برای مدیرانی که میخواهند تاکید کنند هدف کسبوکارشان فراتر از پول درآوردن است، جذابیت دارد. آنها امیدوارند با این بیانیهها استعدادهایی را جذب کنند که دوست دارند در شرکتهایی با هدف گستردهتر کار کنند و این خواسته بسیاری از کارکنان جوان نسل هزاره است.
بیانیهها اشکال مختلفی دارند، اما برخی از آنها آنقدر پرآبوتاب و شعاری هستند که غیرواقعی بودنشان مشهود است. سیسکو میخواهد «دنیا را تغییر دهد،» والگرینز بوتس (Walgreens Boots Alliance) میگوید که «از مردم و جوامع سراسر دنیا مراقبت میکند» و شورون «امکان پیشرفت بشر را با توسعه انرژی که زندگیها را توسعه میدهد و دنیا را قدرتمند میسازد» فراهم میکند و این در حالی است که شما فقط به کمی سوخت نیاز دارید که به خرید بروید! البته خلاصه کردن کل فعالیتهای یک شرکت در یک تک جمله کار دشواری است.
خطری که وجود دارد این است که شرکتها به جای الهامبخشی، شعارهای کلیشهای تولید میکنند. مثلا شرکت اکسان موبیل میگوید: «ما باید همواره به نتایج مالی و عملیاتی برتر برسیم و همزمان به استانداردهای اخلاقی بالا پایبند باشیم.» این جمله خوبی به نظر میرسد، اما اکسان موبیل چگونه میخواهد این کار را انجام دهد؟ نتایج مالی اخیر این شرکت خوب نبوده و قضاوت بیرونی در مورد استانداردهای اخلاقی آن هم کار سختی است. یا خیلی خوب است که شرکتها در مورد «ارزش قائل شدن برای کارکنان» خود سخن بگویند، اما چنین چیزی در حرف محقق نمیشود و سنجشهایی مثل کاهش شکاف جنسیتی در دستمزدها مشهود است.
بهترین بیانیههای ماموریت کوتاه هستند و کسبوکارشان را به شیوهای توصیف میکنند که مشتریان و کارکنان به خوبی آن را درک و تحسین میکنند. بیانیه مک دونالدز این ویژگی را دارد: «فراهم کردن مکان و روشی مطلوب برای غذا خوردن مشتریانمان.» یا والمارت میگوید: «پسانداز کردن پول مردم برای اینکه بتوانند بهتر زندگی کنند.» چنین بیانیههای واضح و مستقیمی حداقل این حس را ایجاد میکنند که شرکت خودش میداند چه کاری انجام میدهد.