توماس ادیسون در سال 1913 گفته بود: «استفاده از کتاب به زودی در مدارس منسوخ میشود.» او اعتقاد داشت فیلمهای صامت به زودی جای کتابها را میگیرند. هر موج جدیدی از تکنولوژی اطلاعات مثل رادیو، تلویزیون و کامپیوتر، شبیه این پیشبینی است. و هر بار تکنولوژیهای قدیمی کتاب، کلاس درس و معلم خودشان را با تکنولوژیهای جدید سازگار کردهاند.
تکنولوژیهای دیجیتال برای آموزش مثل معلمها، میتوانند خوب یا بد باشند. اما اگر این تکنولوژی به درستی استفاده شود، از امتیازهای بیشتری در مدارس برخوردار است؛ بهویژه در مناطق محروم که معمولا به معلمها اهمیت داده نمیشود و یا اصلا معلمی وجود ندارد.
بر اساس «اهداف توسعه هزاره» سازمان ملل، کلیه کودکان دنیا تا سال 2015 باید مدرسه ابتدایی خود را تمام میکردند. این هدف تا حد زیادی محقق شد. در حال حاضر، از هر 10 کودک 9 نفر در مدرسه ثبت نام شدهاند. اما این رقم به این معنی نیست که همه بچههایی که به مدرسه رفتهاند، سواد میآموزند. تحقیق اخیر بانک جهانی از هفت کشور جنوب صحرای آفریقا، نشان میدهد نیمی از کودکان 9 ساله نمیتوانند حتی یک کلمه ساده و سه چهارم آنها نمیتوانند یک جمله ساده را بخوانند. دلیل این موضوع آموزش بسیار بد است. همین مطالعه نشان داده تنها 7 درصد معلمها از حداقل دانش مورد نیاز برای آموزش خواندن و نوشتن، برخوردارند.
برخی مطالعات جدید میگویند آموزش تکنولوژیک کمککننده است. این تکنولوژی در کشورهای فقیر بیشتر جواب میدهد. منظور این نیست که مدارس را با کامپیوترهای متعدد پر کنیم، بلکه یعنی نرمافزارهایی در اختیار مدارس قرار بگیرند که برنامهریزی بهتری انجام دهند، خودشان را با توانایی کودک هماهنگ کنند، دستورالعملهایی در مورد اینکه معلم چه چیزی باید تدریس کند داشته باشند، در مورد حضور معلم در کلاس اطلاعرسانی کنند و به طور کلی کودکان با کمترین کمک بزرگسالان بتوانند از آنها استفاده کنند.
منتقدان میگویند کشورهای فقیر زیرساختهای لازم برای این تجهیزات را ندارند. اما کشورهای آفریقایی در حال پیشرفت در این زمینه هستند.
تکنولوژی علاج همه دردها نیست و نمیتوان نقش معلمهای سنتی خوب را در آموزش نادیده گرفت. اما آموزش تکنولوژیک میتواند ابزار کمکی خوبی برای این معلمها باشد و مهمتر از آن، جای معلمهای بد را به خوبی پر کند.