استیصال دانشجویانی که اساتید پروژه‌هایشان را می‌دزدند

آلیسون هاربین، فارغ‌التحصیل دکترای تاریخ هنر از دانشگاه نیوجرسی، در سال 2017 یک سری مطلب در وبلاگ خود منتشر کرد که در آن مدعی شده بود یکی از اساتیدش از بخش‌هایی از پروژه او، بدون اجازه در مقاله‌اش استفاده کرده است. شکایت او به دانشگاه هم نتیجه‌ای نداشت و بعد از آن، خانم هاربین صدها ایمیل از افراد مختلف دریافت کرد که تجربه مشابه خودشان را تعریف کرده بودند.

در دو دهه گذشته، خیلی از دانشگاه‌های دنیا، بیشتر مدل‌های کسب‌وکار تجاری را مورد استفاده قرار می‌دهند. یعنی اساتید را به صورت موقت به کار می‌گیرند و فشارها برای جذب بودجه بیشتر، فرهنگ تحقیقاتی «انتشار اجباری پروژه‌ها» را رواج داده است. برخی کارشناسان می‌گویند این روش مدیریت دانشگاهی، راه را برای سوء استفاده از دانشجوها و پروژه‌های آنها هموار می‌کند.

در انگلستان و آمریکا که برترین دانشگاه‌های دنیا را دارند، دانشگاه‌ها و دپارتمان‌های آموزشی بر اساس تحقیقات و مقالات منتشر شده رتبه‌بندی می‌شوند. خانم هاربین می‌گوید موسسات آموزشی آمریکا، سمت‌های دانشگاهی دائمی را کاهش داده‌اند و مشاغلی که برای اساتید جوان‌تر دسترس هستند، امنیت چندانی ندارند. درآمد کمتر، اساتید را تحت فشار قرار می‌دهد تا مقالات بیشتری منتشر کنند و حتی شریف‌ترین آنها وسوسه می‌شوند که کار دانشجویان را بدزدند.

دانشجویی از سیدنی تعریف می‌کند که چگون استادش از او خواسته مقاله 10 هزار کلمه‌ایش را به او بدهد. استاد نام خودش را به عنوان نویسنده اصلی مقاله ثبت کرده و نام دانشجو را بعد از خود قرار داده و وقتی با اعتراض دانشجو مواجه شده، او را تهدید کرده است. این دانشجو که نخواسته نامش فاش شود، این اتفاقات را شکل دیگری از «سوء استفاده اجتماعی» نامیده است.

کسب اعتبار با پروژه‌های دیگران، به وضوح یک کار غیراخلاقی و مغایر با سیاست‌های دانشگاهی محسوب می‌شود.

برخی کارشناسان می‌گویند در نهایت تنها جایی که می‌توان این مناقشات را حل و فصل کرد، دادگاه‌ها و دیوان عالی است. اما هزینه‌های دادرسی، اغلب دانشجویان را از این کار منصرف می‌کند. در این شرایط، خیلی از دانشجویان ترجیح می‌دهند سکوت کنند.