چالش‌های رسانه‌های اجتماعی با خود-سانسوری

چالش‌های رسانه‌های اجتماعی با خود-سانسوری

خود-سانسوری به چالشی برای همه رسانه‌ها و به‌ویژه رسانه‌های اجتماعی در عصر جریان اطلاعات تبدیل شده است. در اواسط اکتبر، ظرف چند ساعت بعد از انتشار یک مقاله در روزنامه نیویورک پست، کاربران توییتر پیام‌های عجیب وغریبی در مورد آن دریافت کردند. اگر آنها می‌خواستند این مقاله را به اشتراک بگذارند، به آنها اخطار داده می‌شد که نمی‌توانند این کار را انجام دهند، چون لینک این مطلب، مضر شناسایی شده است. خیلی از کاربران فیس‌بوک اصلا نمی‌توانستند این مطلب را ببینند.

اما اگر یک سری از شرکت‌هایی که متن مقاله به ضررشان بود امید داشتند با بلاک کردن، مردم آن را نخوانند، کارشان بی‌نتیجه بود. این مقاله در نهایت به یکی از جنجالی‌ترین مقالات هفته در هر دو پلت‌فرم توییتر و فیس‌بوک تبدیل شد و همه در مورد آن صحبت می‌کردند.

این داستان به طور کلی، نشان دهنده مشکل خود-سانسوری است که شبکه‌های اجتماعی این روزها با آن دست و پنجه نرم می‌کنند. آنها تلاش می‌کنند پلت‌فرم‌هایی بی‌طرف باشند و به کاربران اجازه دهند هر محتوایی تولید کنند و در ویراستاری مطالب دخالتی نکنند. اما به مرجع سانسورهای بزرگ تبدیل شده‌اند.

حذف مطالب نفرت‌پراکن، توسط فیس‌بوک در دو سال اخیر، 10 برابر افزایش یافته است. این پلت‌فرم در هر روز حدود 17 میلیون حساب کاربری جعلی را حذف می‌کند که در مقایسه با سه سال پیش، افزایش دو برابری را نشان می‌دهد. یوتیوب که تحت مالکیت گوگل است و حود 2 میلیارد کاربر ماهانه دارد، در فصل گذشته، 11.4 میلیون فیلم و 2.1 میلیارد کامنت زیر آن را پاک کرده است. تعداد کامنت‌های پاک شده در فصل دوم سال 2018 فقط 166 میلیون بود. توییتر که 350 میلیون کاربر دارد، در نیمه دوم سال گذشته، 2.9 میلیون توییت را پاک کرده که بیش از دو برابر همان زمان در سال قبل‌تر بوده است.

هوش مصنوعی انجام این خود-سانسوری‌ها را راحت‌‌تر کرده است. بیشتر محتواهای مضر قبل از اینکه کاربری شانس مواجه شدن با آن را داشته باشد، پاک می‌شوند. فیس‌بوک در حال حاضر حدود 35 هزار نیرو برای بررسی و تعدیل محتوا دارد.

در آمریکا و اروپا، دولت‌ها به جز مواردی استثنایی از دخالت در محتوای آنلاین منع شده‌اند، اما این استثناها در حال افزایش است و قوانینی که وضع می‌شوند بیشتر می‌شوند.

به علاوه، پلت‌فرم‌های رسانه‌های اجتماعی قوانین خاص خودشان را دارند که جدا از مقررات دولتی است. اما اگر نه دولت‌ها و نه مدیران شرکت‌ها، از آزادی‌های مشخصی در حوزه محتوا حایت نکنند، چگونه می‌توان  اینترنت را به مکانی قابل تحمل برای حرف زدن نگه داشت؟ پاسخ رایجی که شرکت‌های سیلیکون ولی به این سوال می‌دهند، این است که باید بین آزادی محتوایی که منتشر می‌شود و «آزادی دسترسی کاربران» تمایز قائل شد.

ایده دیگر این است که پلت‌فرم‌ها تصمیم‌های خود را مبنی بر سانسور و اصلاح محتوا، به «شوراهای رسانه‌های اجتماعی» غیردولتی برون‌سپاری کنند؛ چیزی مثل نهادهای نظارت بر مطبوعات در بسیاری از کشورها.