بیماریهای همهگیر جهانی، همراه اجتنابناپذیر اقتصاد هستند. شبکههای تجارت به هم متصل و شهرهای پر از جمعیت، جوامع را ثروتمندتر و آسیبپذیرتر کردهاند؛ از امپراطوریهای قدیمی گرفته تا اقتصاد جهانی به هم متصل امروز. اثرات کووید 19 در مقایسه با بیماریهای گذشته متفاوت است، چون جمعیت بسیار فقیرتر گذشته اطلاعات چندانی در مورد ویروسها و باکتریها نداشتند.
با این حال، خسارات گذشته میتواند راهنمایی برای تغییرات اقتصادی در نتیجه ویروس کرونا باشد.
اگرچه هزینههای انسانی بیماریهای همهگیر بسیار وحشتناک است، اثرات اقتصادی بلند مدت آن، چنین نیست. مرگ سیاه یا همهگیری طاعون در اروپا (1347 تا 1351 میلادی) باعث مرگ یک تا دو سوم جمعیت اروپا شد و اثرات طولانی مدتی داشت. در آن زمان، وسعت زمینهای کشاورزی بسیار بیشتر از کشاورزانی بود که بخواهند روی این زمینها کار کنند. کم شدن ناگهانی نیروی کار، قدرت خرید کارگران را به نسبت ملاکان بالا برد و در فروپاشی اقتصاد فئودالی نقش داشت. همچنین درآمد واقعی کارگران اروپایی بعد از این اتفاق بیشتر شد.
اتفاق مشابهی بعد از همهگیری آنفلوآنزای اسپانیایی افتاد؛ بیماریای که بین 20 تا 100 میلیون نفر را از سال 1918 تا 1920 کشت. برخی کارشناسان میگویند حتی آن ایالتهای آمریکایی که بیشترین آسیب را از این بیماری دیدند، بعد از آن رشد سریعتری داشتند. با اینکه پیشبینی شده آمار مرگومیر کووید 19 خیلی کمتر از این موارد مثال زده شده خواهد بود، اما شرکتها را بر آن خواهد داشت تا در هنگام خالی شدن دفاتر کار و انبارها، از تکنولوژیهای جدید و اتوماسیون، استقبال بیشتری کنند.
البته عواقب اقتصادی بیماریهای همهگیر به طور آشکاری منفی است. ارتباطات تجاری که خود عامل بیماریزا هستند، خودشان هم تحت تاثیر این اثرات منفی قرار میگیرند. کووید 19 نیز مرحله پایانی دورهای طولانی از یکپارچگی سریع جهانی را مورد حمله قرار میدهد. درست است که تجارت جهان، مثل دهه 1910 آسیب نخواهد دید، اما تعجبی ندارد که مورخان آینده، این همهگیری را یکی از عواقب جهانیسازی عنوان کنند که در نهایت به شکلگیری عصر جدیدی از تجارت جهانی منجر شد.
در جدال علیه کووید 19، سرنوشت کشورها بیشتر از هر زمانی در دست خودشان است. دولتها حالا اطلاعات بیشتری برای مقابله با این وقایع دارند. با اینکه اثرگذاری کووید 19 بر همه چیز واضح است، اما هنوز نمیدانیم این اثرات تا کجا خواهد رفت.