گاتام آدانی و موکش آمبانی، دو میلیاردری هستند که در سالهای اخیر به چهرههایی معروف در کسبوکار و اقتصاد هند تبدیل شدهاند. از نظر حامیان، آنها وطنپرستهایی هستند که از ثروت و منابع خود برای پیشرفت اقتصادی بیشتر هند استفاده میکنند. از نظر منتقدان، آنها فقط به فکر خودشان هستند. اما ظاهرا انگیزه آنها چیزی بین این دو است.
افزایش نفوذ این دو نفر در کسبوکار هند، قابل بحث نیست. خیلی از ناظرین حالا از «اقتصاد آآ» صحبت میکنند. کمی اغراقآمیز است، اما باید گفت مجموع درآمد شرکتهایی آقایان آدانی و آمبانی تحت کنترل دارند، معادل 4 درصد تولید ناخالص داخلی هند است. آنها همچنین مسوول 25 درصد هزینههای سرمایهای شرکتهای غیرمالی لیست شده در بورس هستند؛ آن هم در زمانی که حجم کلی سرمایهگذاری کم شده است.
آنها نقش بسیار مهمی در توسعه اقتصادی هند بازی میکنند، چون با ایجاد کسبوکارهایی که هم بزرگ هستند و هم سرعت رشد بالایی دارند، در جاهایی از هند به موفقیت رسیدهاند که دیگران نتوانستهاند. شرکت ریلاینس که توسط پدر آقای آمبانی تاسیس شده بود، از پتروشیمی و پالایش به فعالیت در خردهفروشی، مخابرات و انرژیهای تجدیدپذیر رسیده است. کسبوکار آدانی پرمخاطرهتر است و جریان نقدی نسبی ایجاد میکند، اما ظرف مدت یک دهه، از یک دفتر کوچک در مومبای به یک امپراطوری بزرگ از بنادر، فرودگاهها و تاسیسات انرژی با فعالیت هفت شرکت سهامی عام و چند بنگاه خطرپذیر خصوصی، توسعه پیدا کرده است. شرکتهای سهامی عام این دو نفر، در مجموع 452 میلیارد دلار ارزش دارند که این رقم در چهار سال پیش، 112 میلیارد دلار ارزیابی شده بود.
این شرکتها برای آنها ثروت هنگفتی به ارمغان آوردهاند. در چهار سال گذشته، ثروت شخصی آنها چهار برابر شده و مجموع آن از 65 میلیارد دلار به 237 میلیارد دلار رسیده است.
بخشی از دلیل این پیشرفت را میتوان ناشی از این واقعیت دانست که بلندپروازیهای این دو ثروتمند هندی، با اهداف نخست وزیر هند، نارندرا مودی، برای توسعه اقتصادی همراستا است. دولت هند همچنان بر صدها شرکت دولتی نظارت دارد، اما دیگر به توانایی آنها برای افزایش رشد اعتماد ندارد. در عوض، در اصلیترین موتورهای رشد اقتصاد هند، یعنی صنایع سنگین و زیرساختها، امید دولت به شرکتهای خصوصی است که میتوانند بوروکراسی اداری و تخصیص نامنظم پروژهها در هند را مدیریت کنند.
به هر حال، با توجه به تشدید رقابت بین شرکتهای آمبانی و آدانی و مساله جانشینی آنها، حتی اگر تسلط اقتصاد آآ بیشتر شود، تحت رهبری فعلی نمیتواند دوام داشته باشد و آینده مبهم خواهد بود.