توانایی نواختن یک ساز موسیقی – چه گیتار نواختن دور آتش برای دوستان باشد و چه پذیرایی از مهمانان با یک قطعه پیانو در یک شام رسمی – بدون شک بسیار پرفایده است. اما شواهد نشان میدهند این فایده خیلی بیشتر از حس خوب ساز زدن جلوی دیگران است: آنهایی که ساز میزنند، در تستهای شناختی هم عملکرد بهتری نسبت به دیگران دارند.
تواناییهای بالای شناختی، به دستاوردهای مثبتی در زندگی مثل پیدا کردن شغل بهتر و بهرهبرداری از سلامت جسمی و روانی، منجر میشود. البته هنوز مشخص نیست آیا این مهارتهای بالای شناختی صرفا موقتی هستند یا نه. تحقیقات جدید نشان میدهد مزایای نواختن ساز موسیقی میتواند تا دههها باقی بماند.
مطالعاتی که تواناییهای ذهنی نوازندگان را با افرادی که ساز نمیزنند مقایسه کرده، اغلب نشان میدهند آموزش موسیقی با یک سری مزیتهای شناختی کوچک، اما مهم رابطه دارد. یک سری از این مطالعات که روی کودکان صورت گرفته، این ایده را که آموزش موسیقی میتواند به پیشرفت در توانایی شناختی کودکان کمک کند، تایید میکنند. در واقع، فقط دو سال آموزش موسیقی توانایی شناختی را بالا میبرد.
متاسفانه، بزرگترین محدودت چنین مطالعاتی، طول مدت انجام آنها است. اینگونه تحقیقات همیشه دورههای پایش کوتاهی دارند. دلیلش هم این نیست که روانشناسان نمیخواهند موردهای مطالعاتی خود را بیشتر بررسی کنند. بحث سر کمبود زمان و منابع است. انجام آزمایشهای اینچنینی در طول چند دهه، از نظر منطقی پرچالش و گران است. این باعث میشود بررسی تغییرات شناختی مربوط به یادگیری نواختن یک ساز موسیقی در کل عمر یک انسان، غیرممکن باشد.
به هر حال، همین تحقیقاتی که انجام شده نشان میدهد هر چقدر ساعات تمرین موسیقی یک فرد بیشتر باشد، تغییرات مثبت شناختی او در یک دوره زمانی، بارزتر است. حتی وقتی فاکتورهای پیچیدهای مثل میزان تحصیلات یا وضعیت اجتماعی-اقتصادی افراد در تحقیق گنجانده شد، تغییر چندانی در نتیجه مشاهده نشد.
دلیل اینکه چرا یادگیری ساز زدن چنین اثراتی دارد، به طور دقیق مشخص نشده، اما حدس محققان این است که ترکیب توجه متمرکز، هماهنگی، بهکارگیری مهارتهای شنیداری و حافظه، دلیل این موضوع است.