در میان فاکتورهایی که در دنیای مدرن برای موفقیت نام برده میشود، ضریب هوشی یا IQ یکی از عناصر مهم است. اما این روزها کامپیوترها خیلی از کارهای مرتبط با هوش شامل هوش بصری-فضایی، کلامی-زبانی و ریاضی-منطقی را برای ما با کیفیت هر چه بهتر، انجام میدهند. هوش مصنوعی به همین منظور به وجود آمده و هر روز هم کارهای پیچیدهتری را انجام میدهد. در سال 2015، محققان مایکروسافت و دانشگاه علم و تکنولوژی چین، ثابت کردند که یک کامپیوتر الان میتواند در تستهای IQ از انسان پیشی بگیرد.
اما چیزی که هنوز وجود ندارد، خلاقیت مصنوعی است. خیلی از بزرگترین دستاوردهای بشر در دنیای مدرن، نیازمند تخیل، کنجکاوی و همدلی است.
دانشمندان میگویند این مهارتها، به ما کمک میکنند به راحتی از مفهومی به مفهوم دیگر برویم و اگر در جایی به مشکل خوردیم، رفتارمان را بهسرعت با شرایط سازگار کنیم. خلاقیت و همدلی به ما کمک میکند به ایدههای تازه فکر کنیم، ارتباطات جدید ایجاد کنیم، و با دیگران مشارکت داشته باشیم. این موارد ربط چندانی به IQ ندارند.
به عنوان مثال، هنرمندان تجسمی، IQ معمولا متوسط دارند، و با این حال، آثار شاهکاری خلق میکنند. اما انعطافپذیری شناختی، در علم و نوآوری هم نقش مهمی ایفا میکند. کارآفرینان موفق، نسبت به همتایان ناموفق خود، از نظر شناختی منعطفتر هستند. خلاقیت به عملکرد بهتر کودکان در مدرسه، انعطافپذیری بیشتر نسبت به شکستها در میان بزرگسالان، و کیفیت بهتر زندگی با بالا رفتن سن ما، منجر میشود.
خبر خوب این است که انعطافپذیری شناختی در دنیای مدرن کاملا اکتسابی است و میتوان با آموزشهای مناسب به آن رسید.
درمانهای رفتاری شناختی، به افراد کمک میکنند از الگوهای فکری منفی رها شوند. همچنین میتوانیم با تغییر محیط اطرافمان، مطالعه یک موضوع کاملا جدید، و یا قطع ارتباط با رسانههای اجتماعی، خلاقیت خودمان را افزایش دهیم.
مشکلات بزرگ جهانی مثل تغییرات اقلیمی و کمبود مواد غذایی نیز با پرورش خلاقیت ذهنی، قابل حل هستند.