چالش‌های کارکنان شاکی که می‌خواهند صدایشان شنیده شود

نارضایتی از نحوه برخورد سازمان‌ها با شکایت کارکنان در حال گسترش است. موضوع بیشتر این شکایت‌ها نابرابری جنسیتی در پرداخت دستمزد است. کارکنانی که از کانال‌های داخل خود سازمان برای به چالش کشیدن بی‌عدالتی‌ها استفاده می‌کنند، با کارشکنی کارفرما مواجه می‌شوند و تازه می‌بینند ایرادها از کارشان شروع می‌شود.

کارفرماها وقتی شرایط ثابت است و شکایتی وجود ندارد، فرصت حل کردن ریشه‌ای مشکل را از دست می‌دهند و وجهه خود را خراب می‌کنند. کارکنان زنی که شکایت کرده‌اند، می‌گویند این حس که آنها حق نداشته‌اند شکایت کنند و به همین خاطر مورد بدرفتاری قرار می‌گیرند، از عدم دریافت دستمزد برابر با مردان برای آنها بدتر است. آنها وقتی با فرآیند پیگیری شکایت‌شان درون سازمان مواجه می‌شوند، حیرت‌ می‌کنند.

کارشناسان حقوقی می‌گویند شکایت‌های کاری باعث قطبی‌سازی می‌شوند، چون بر اشتباه‌هایی که صورت گرفته متمرکز هستند و به صورت رسمی ثبت می‌شوند. این در حالی است که کارفرما هر کاری که بتواند انجام می‌دهد تا در معرض شکایت‌های کاری کارکنان قرار نگیرد و درگیر فرآیندهای حقوقی نشود.

ریشه این مشکل در فرآیندها نیست، بلکه رهبری سازمانی با سوء استفاده از فرآیندها و عدم کنترل مناسب، باعث بروز این رفتارها می‌شود. مثلا گزارش‌های زیادی منتشر شده که نشان می‌دهند واحد منابع انسانی شرکت‌ها، واکنش درستی به خبرهایی که در مورد آزارهای جنسی در محیط کار به دستشان می‌رسد، ندارند. حتی اگر منابع انسانی بخواهد حرفه‌ای عمل کند، باز هم در خدمت رهبری سازمان است و کاری نمی‌کند که راس سازمان با آن مخالف است.   

سازمان CIPD در بریتانیا، که یک بدنه حرفه‌ای برای منابع انسانی محسوب می‌شود، یک نظرسنجی در سال 2018 انجام داده که نتایج آن می‌گوید 28 درصد پرسنل منابع انسانی بین قضاوت حرفه‌ای و انتظارات سازمان از آنها، دچار تعارض می‌شوند. آنها باید بین ارزش‌های اخلاقی و راضی نگه داشتن مدیران سازمان، تصمیم بگیرند. خیلی از کارکنان منابع انسانی به خاطر اینکه طرف حق را گرفته‌اند، اخراج شدند.

کارشناسان می‌گویند برای جلوگیری از تشدید این مشکل، باید به دو طرف آموزش داد و از مشاوره‌های روانشناسی استفاده کرد.