تلویزیون ابزار مهمی برای تبلیغ برندها است و میتوان گفت تقریبا جایگزینی که تا این حد تاثیرگذار باشد، برای آن وجود ندارد. اما اگر برندها در ساخت تبلیغات خود سلیقه به خرج ندهند یا اشتباهی مرتکب شوند، این تاثیرگذاری میتواند معکوس شود. نمونه آن را در تبلیغات پرتکرار شرکت عالیس که اکثر مردم رضایت چندانی از آن ندارند، میبینیم.
پلوتون هم یک شرکت ساخت تجهیزات ورزشی است که تبلیغ تلویزیونی اخیر آن سروصدای زیادی به پا کرد و با انتقادات فراوانی مواجه شد. این تبلیغ یک زن مرفه را نشان میدهد که با دیدن هدیه همسرش که یک دستگاه ورزشی بزرگ است وحشتزده میشود، اما بعد از یک سال ورزش کردن با آن، در کریسمس سال بعد بابت این هدیه تشکر زیادی از او میکند.
رسانههای اجتماعی در به چشم آمدن این موارد نقش مهمی دارند. چیزی که به امثال شرکت پلوتون قوت قلب میدهد این است اینگونه اشتباهها با گذر زمان فراموش میشوند. این تبلیغ باعث شد قیمت سهام شرکت ابتدا کاهش یابد، اما بعد از مدتی همه چیز عادی شد.
برندها و آژانسهایی که برای آنها تبلیغ میسازند و دقیقا میدانند قرار است این نوع بازاریابی چه چیزی را در مورد آنها نشان دهد، گاهی عمدا محرک یک سری اتفاقها میشوند که در ابتدا ممکن است اشتباهی بزرگ به چشم بیاید، اما بعدا با استقبال مثبتی مواجه میشود. مثال آن کمپین شرکت نایک با عنوان «به چیزی ایمان داشته باش، حتی اگر به قیمت قربانی کردن همه چیز تمام شود» است. نایک در این کمپین از تصویر بازیکن فوتبال آمریکایی، کولین کاپرنیک، استفاده کرده که به دلیل اعتراض به خشونت پلیس آمریکا علیه سیاهپوستان، هنگام پخش سرود ملی زانو زد و این کار باعث شد در فصل جدید، هیچ تیمی حاضر نباشد از او استفاده کند. این کار هم اعتراض و هم تحسین خیلیها را برانگیخت. خیلی از مشتریان نایک عصبانی شدند و لباسهای نایک خود را آتش زدند، اما در مدت کوتاهی نایک برند خود را بازیابی کرد و ارزش سهامش دوباره تقویت شد.
اما وقتی تبلیغ یک محصول با یک تفسیر اجتماعی ترکیب میشود، میتواند کاملا اثر معکوس داشته باشد. شرکت داو در سال 2017 لوسیون بدنی را تبلیغ کرد که در آن یک زن سیاهپوست بعد از استفاده، پوستش سفید میشد. تبلیغ پلوتون هم از این نوع بود. این بار به جای نژادپرستی، جنسیتگرایی پررنگ بود. وقتی در پایان تبلیغ، آن زن با اظهار اینکه «یک سال پیش نمیدانستم این دستگاه چقدر تغییرم میدهد» از همسرش تشکر میکند، در واقع علاوه بر اینکه اذعان میکند شوهرش از او بهتر میفهمد، تاکید دارد او حق داشته که زنی با اندامی مطلوب خودش داشته باشد.