در هند، زنان 46.2 درصد کل ثبت نامهای تحصیلات عالی را تشکیل میدهند، اما نرخ مشارکت آنها در نیروی کار، فقط 21 درصد است که در مقایسه با میانگین جهانی 40 درصد، بسیار ناچیز است و نابرابری جنسیتی زیادی را در محیط کار نشان میدهد. در واقع، این رقم نه تنها بسیار کم است، بلکه برای کسانی که به نیروی کار میپیوندند، شکاف عمیق دستمزد بین زنان و مردان وجود دارد و اصطلاح «سقف شیشهای» باعث شده زنان هندی فقط 8 درصد پستهای ارشد را تشکیل دهند.
دلایل این نابرابری جنسیتی و نرخ پایین مشارکت، متعدد است و از هنجارهای اجتماعی-فرهنگی، تا فاکتورهای اقتصادی، عدم حمایت خانواده، نبود فرصتهای شغلی کافی و غیره را دربرمیگیرد. اما دشواری مساله این است که سطوح بالاتر تحصیلات، به افزایش نرخ مشارکت زنان در نیروی کار، بهویژه در سطوح کاری بهتر، کمکی نکرده است. حتی شرایط بدتر هم شده و طبق اعلام بانک جهانی، نرخ مشارکت از 31.8 در سال 2005 به 20.3 در سال 2020 رسیده است.
در گزارش شکاف جنسیتی جهانی 2020 مجمع جهانی اقتصاد، رتبه هند از میان 153 کشور، 112 است. این در حالی است که از نظر مشارکت زنان در تحصیلات عالی، رتبه هند بالا رفته است.
همزمان با رشد هند، سیاستگذاران این کشور باید شرایطی را فرام آورند که زنان بتوانند به مشاغل بهتر دسترسی پیدا کنند و یا خودشان کسبوکاری راهاندازی کنند و از مزیتهای فرصتهای جدید بازار کار بهره ببرند. یک چارچوب سیاستی که امکان مشارکت زنان را فراهم میکند، باید محدودیتهای جنسیتی را که دامن زنان را – بهویژه در مناطق روستایی هند – میگیرد، مورد توجه قرار دهند.
سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که نقش دانشگاهها در کاهش نابرابریهای جنسیتی در محیط کار چیست؟ کارشناسان هندی چند راهکار را پیشنهاد میدهند:
- افزایش هر چه بیشتر ثبت نام زنان برای تحصیلات عالی. هر چه زنان از طریق تحصیلات توانمندتر شوند، استانداردهای زندگی آنها بالاتر میرود.
- ایجاد یک اکوسیستم مساعد. با ایجاد فرصتهای برابر و امکانات امن، راه تحصیلات عالی و ورود به مشاغل تخصصی برای زنان بازتر میشود.
- شناسایی دامنههای نوظهور و توسعه منابع استعداد زن در مناطق جدید. دانشگاهها باید تلاش کنند شکافهای استعداد را شناسایی کنند و دختران را برای مهارتهای پرتقاضای آینده، آموزش دهند.
- آموزش زنان در نقشهای مدیریتی و رهبری.